۱۳ بدر

سلام  عید که گند بود و من کلی حوصلم سر رفت ۱۳ بدر بس خوب بود البته باید بگم که روز برای من از ۱۲ ظهر شروع میشه  ساعت ۲ رفتیم پارک سرخه حصار .داییم قبل از ما رفته بود جا برامون آماده بود. ما  با اون یکی داییم و دختر و پسرش رفتیم رسیدیم بهشون کلی بازی کردیم و قلیون کشیدیم و ............ شبم موقع برگشت یه کوهنوردی حسابی کردیم.

خلاصه خیلی خوب بود.روحم شاد شد.

حوصله ام سر رفته

اه چه عید بی خودی بود چرا تموم نمیشه؟ خسته شدم همش مهمونی از همه زندگیمون افتادیم. قرار بود بریم مسافرت که پدر محترمه بنده مریض شده مسافرتم نمی تونیم بریم. اه حوصلم سر رفته..............

از ته دل

  1. اگه یه شبی ادم دلش گرفته و با غم دنیا درگیر شده باشه چکار باید بکنه؟
  2. اگه یه شبی ادم تو گلوش غصه گیر کرده باشه چکار باید بکنه؟
  3. اگه یه شبی از شبای بی ستاره ادم دلش گرفته باشه و هم دردی نداشته باشه چکار باید بکنه؟
  4. اگه یه شبی ادم تنها باشه و داره با غصه چون و چرا میکنه چکار باید بکنه؟
  5. اگه یه شبی ادم از غصه و دلتنگی تا صبح بارون چشماش بباره چکار باید بکنه؟
  6. اگه یه شبی ادم از تنهایی ارزوی کفن با خاک را میکنه چکار باید بکنه؟
  7. اگه یه شبی ادم همدردش را از دست داده باشه و بی همدرد مانده چکار باید بکنه؟
  8. اگه یه شبی ادم از این همه شب و دلتنگی خسته شده باشه این بار دیگه چکار باید بکنه؟؟؟؟

غصه

حال من بد نیست غم کم می خورم            کم که نه!هرروزکم کم می خورم

آب می خواهم ، سرابم می دهند               عشق می ورزم عذابم  می دهند

خود نمی دانم کجا رفتم به خواب               از چه بیدارم نکردی ؟ آفتاب!!!!

عشق آخر تیشه زد بر ریشه ام                  تیشه زد بر ریشه ی اندیشه ام

عشق اگر اینست مرتد می شوم                خوب اگر اینست من بد می شوم

هیچ کس اشکی برای ما نریخت               هر که با ما بود از ما می گریخت

چند روزی ست حالم دیدنی است                حال من ازاین و آن پرسیدنیست

گاه بر روی زمین زل می زنم                    گاه  بر حافظ  تفاءل  می زنم

حافظ  دیوانه  فالم  را گرفت                   یک غزل آمد که حالم را گرفت ...

"ما ز یاران چشم یاری داشتیم                خود غلط بود آنچه می پنداشتیم

۴

    مینویسم من که عمری با خیالت زیستم         

گاهی از من یاد کن ، اکنون که دیگر نیستم