سلام عید که گند بود و من کلی حوصلم سر رفت ۱۳ بدر بس خوب بود البته باید بگم که روز برای من از ۱۲ ظهر شروع میشه ساعت ۲ رفتیم پارک سرخه حصار .داییم قبل از ما رفته بود جا برامون آماده بود. ما با اون یکی داییم و دختر و پسرش رفتیم رسیدیم بهشون کلی بازی کردیم و قلیون کشیدیم و ............ شبم موقع برگشت یه کوهنوردی حسابی کردیم.
خلاصه خیلی خوب بود.روحم شاد شد.
اه چه عید بی خودی بود چرا تموم نمیشه؟ خسته شدم همش مهمونی از همه زندگیمون افتادیم. قرار بود بریم مسافرت که پدر محترمه بنده مریض شده مسافرتم نمی تونیم بریم. اه حوصلم سر رفته..............
حال من بد نیست غم کم می خورم کم که نه!هرروزکم کم می خورم
آب می خواهم ، سرابم می دهند عشق می ورزم عذابم می دهند
خود نمی دانم کجا رفتم به خواب از چه بیدارم نکردی ؟ آفتاب!!!!
عشق آخر تیشه زد بر ریشه ام تیشه زد بر ریشه ی اندیشه ام
عشق اگر اینست مرتد می شوم خوب اگر اینست من بد می شوم
هیچ کس اشکی برای ما نریخت هر که با ما بود از ما می گریخت
چند روزی ست حالم دیدنی است حال من ازاین و آن پرسیدنیست
گاه بر روی زمین زل می زنم گاه بر حافظ تفاءل می زنم
حافظ دیوانه فالم را گرفت یک غزل آمد که حالم را گرفت ...
"ما ز یاران چشم یاری داشتیم خود غلط بود آنچه می پنداشتیم