به تو حسودیم می شود
چقدر خوب دستانت را
به فاصله عادت داده ای
به رفتن های دور
به سکوت
و خاطره هایت را
به تو حسودیم می شود
تو که به داشتن قلب سنگی عادت کرده ای
یادت هنوز در من باقی است به فراموشی
و صدای قلبم
طنین گام های توست
که آهسته از من دور می شود...
لب هایت را پاهایت را |