خانه عناوین مطالب تماس با من

نیلوفرانه

نیلوفرانه

پیوندها

  • زندگی جدید من (روزبه)
  • دل نوشته (مهدی)
  • من تنها
  • دلخوشی های یک متولد آذر (نوشزاد)
  • یک مرد
  • دخمه تنهایی

جدیدترین یادداشت‌ها

همه
  • [ بدون عنوان ]
  • تاریخچه ی گل نیلوفر!
  • نظرتون راجع به این عکس چیه؟
  • سلام
  • عذر خواهی
  • ۱۳ بدر
  • حوصله ام سر رفته
  • از ته دل
  • غصه
  • ۴
  • ۳
  • ۲
  • ۱
  • به داشتن قلب سنگی عادت کرده ای
  • دلم گرفته

بایگانی

  • شهریور 1389 1
  • خرداد 1389 1
  • اردیبهشت 1389 2
  • فروردین 1389 19

آمار : 23715 بازدید Powered by Blogsky

عناوین یادداشت‌ها

  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1389 19:38
    من ماندم و حلقه طنابی در مشت بارفتن تو به زندگی کردم پشت بگذار فردا برسد می شنوی دیروز غروب عاشقی خود را کشت
  • تاریخچه ی گل نیلوفر! جمعه 14 خرداد‌ماه سال 1389 23:55
    نام گل نیلوفر در زبان سانسکریت پادما(padma) ،در زبان چینی لی‌ین‌هوا(lien-hua)، به زبان ژاپنی رنگه (Range) و در انگلیسی لوتوس (lotus) است. نیلوفر در شرق باستان همان‌قدر اهمیت دارد که گل رز در غرب. در سده هشتم پیش از میلاد تصویر نیلوفر(احتمالا از مصر) به فینیقیه و از آنجا به سرزمین آشور و ایران انتقال یافت و در این...
  • نظرتون راجع به این عکس چیه؟ جمعه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1389 23:52
  • سلام جمعه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1389 23:23
    سلام من مدت هاست هیچ مطلبی تو وبلاگم ننوشتم آخه دارم واسه کارشناسی ارشد خفن درس می خونم اما امروز به سایت باحالی برخوردم. دوستان شما به تناسخ اعتقاد دارید؟ من اعتقاد ندارم اما برام جالبه تو سایتی که در زیر معرفی می کنم می تونین تاریخ تولد میلادیتون بدید و ببینید در گذشته کی بودید. خیلی جالبه!!! من که مرد بودم... حتما...
  • عذر خواهی چهارشنبه 18 فروردین‌ماه سال 1389 18:26
    سلام دوستان از اینکه وبلاگم آپدیت نمیشه عذر میخوام آخه دارم دنبال کار می گردم و حسابی سردرگم و کلافه ام. عذر میخوام
  • ۱۳ بدر یکشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1389 14:21
    سلام عید که گند بود و من کلی حوصلم سر رفت ۱۳ بدر بس خوب بود البته باید بگم که روز برای من از ۱۲ ظهر شروع میشه ساعت ۲ رفتیم پارک سرخه حصار .داییم قبل از ما رفته بود جا برامون آماده بود. ما با اون یکی داییم و دختر و پسرش رفتیم رسیدیم بهشون کلی بازی کردیم و قلیون کشیدیم و ............ شبم موقع برگشت یه کوهنوردی حسابی...
  • حوصله ام سر رفته دوشنبه 9 فروردین‌ماه سال 1389 02:19
    اه چه عید بی خودی بود چرا تموم نمیشه؟ خسته شدم همش مهمونی از همه زندگیمون افتادیم. قرار بود بریم مسافرت که پدر محترمه بنده مریض شده مسافرتم نمی تونیم بریم. اه حوصلم سر رفته..............
  • از ته دل یکشنبه 8 فروردین‌ماه سال 1389 15:22
    اگه یه شبی ادم دلش گرفته و با غم دنیا درگیر شده باشه چکار باید بکنه؟ اگه یه شبی ادم تو گلوش غصه گیر کرده باشه چکار باید بکنه؟ اگه یه شبی از شبای بی ستاره ادم دلش گرفته باشه و هم دردی نداشته باشه چکار باید بکنه؟ اگه یه شبی ادم تنها باشه و داره با غصه چون و چرا میکنه چکار باید بکنه؟ اگه یه شبی ادم از غصه و دلتنگی تا صبح...
  • غصه یکشنبه 8 فروردین‌ماه سال 1389 15:04
    حال من بد نیست غم کم می خورم کم که نه!هرروزکم کم می خورم آب می خواهم ، سرابم می دهند عشق می ورزم عذابم می دهند خود نمی دانم کجا رفتم به خواب از چه بیدارم نکردی ؟ آفتاب!!!! عشق آخر تیشه زد بر ریشه ام تیشه زد بر ریشه ی اندیشه ام عشق اگر اینست مرتد می شوم خوب اگر اینست من بد می شوم هیچ کس اشکی برای ما نریخت هر که با ما...
  • ۴ یکشنبه 8 فروردین‌ماه سال 1389 14:56
    مینویسم من که عمری با خیالت زیستم گاهی از من یاد کن ، اکنون که دیگر نیستم
  • ۳ یکشنبه 8 فروردین‌ماه سال 1389 00:19
    فقط کسی معنی دلتنگی را می فهمد، که طعم وابستگی را چشیده باشد
  • ۲ یکشنبه 8 فروردین‌ماه سال 1389 00:12
    میدانی چه می شود وقتی تمام احساساتت و عشقت را جمع کنی و همه را به یک نفر هدیه کنی ..! مایه نشاطش باشی و تمام تلاشت شاد نگهداشتن او باشد . اما او بی اعتنا باشد و بی تفاوت . اینچنین است که لحظه های خاموشی جان می گیرد
  • ۱ یکشنبه 8 فروردین‌ماه سال 1389 00:10
    به یاد آرزوهایم که رفت بر باد سکوتی میکنم سنگینتر از فریاد....
  • به داشتن قلب سنگی عادت کرده ای یکشنبه 8 فروردین‌ماه سال 1389 00:06
    به تو حسودیم می شود چقدر خوب دستانت را به فاصله عادت داده ای به رفتن های دور به سکوت و خاطره هایت را به تو حسودیم می شود تو که به داشتن قلب سنگی عادت کرده ای یادت هنوز در من باقی است به فراموشی و صدای قلبم طنین گام های توست که آهسته از من دور می شود... لب هایت را پاهایت را
  • دلم گرفته شنبه 7 فروردین‌ماه سال 1389 23:43
    هیچکی نمی تونه بفهمه که دلم از چی گرفته هیچکی نمی تونه بفهمه که صدام از چی گرفته هیچکی نمی مونه تا با من توی راهم همسفر شه آخه می ترسه که با من ، با دل من دربه در شه هیچکی نمی دونه که چشمام چرا همیشه خیسه خیسه چرا هیچکی حتی یه نامه واسه من دیگه نمی نویسه هیچکی نمی دونه که قلبم تا حالا چند دفه شکسته هیچکی نمی دونه سر...
  • افسوس شنبه 7 فروردین‌ماه سال 1389 23:41
    به حرمت آن شاخۀ گل سرخ که لای دفتر ترانه هایم خشک شد !!! قصّه به پایان رسید و من همچنان در خیال چشمان سیاه تو ام که ساده فریبم داد ! قصّه به پایان رسید و من هنوز بی عشق تو از تمام رویا ها دلگیرم ! رفتی و مرا با دلتنگی هایم تنها گذاشتی ! رفتی در فصلی که تنها امیدم خدا بود و ترانه و تو که دستهایت سایه بانی بود بر بی کسی...
  • من شنبه 7 فروردین‌ماه سال 1389 23:39
    حال من بد نیست غم کم می خورم کم که نه!هرروزکم کم می خورم آب می خواهم ، سرابم می دهند عشق می ورزم عذابم می دهند خود نمی دانم کجا رفتم به خواب از چه بیدارم نکردی ؟ آفتاب!!!! عشق آخر تیشه زد بر ریشه ام تیشه زد بر ریشه ی اندیشه ام عشق اگر اینست مرتد می شوم خوب اگر اینست من بد می شوم هیچ کس اشکی برای ما نریخت هر که با ما...
  • سوال شنبه 7 فروردین‌ماه سال 1389 23:30
    سلام از دوستایی که وبلاگم می خونن ممنونم. یه سوال آدم با آدما بی معرفت و دروغگو که فقط می خوان از آدم سواری بگیرن باید چیکار کنه؟
  • یاد نفسهایت شنبه 7 فروردین‌ماه سال 1389 00:42
    از من رمیده ای و من ساده دل هنوز بی مهری و جفای تو باور نمی کنم دل را چنان به مهر تو بستم که بعد از این دیگر هوای دلبر دیگر نمی کنم رفتی و با تو رفت مرا شادی و امید دیگر چگونه عشق تورا آرزو کنم دیگر چگونه مستی یک بوسه تورا دراین سکوت تلخ و سیه جستجو کنم
  • گذر لحظه ها شنبه 7 فروردین‌ماه سال 1389 00:38
    وقتی دل ارزش خودش را از دست بدهد و چشمهایت دیگر اشکی برای ریختن نداشته باشد،وقتی دیگر قدرت فریاد زدن را هم نداشته باشی،وقتی دیگر هر چه دل تنگت خواسته باشد گفته باشی،وقتی دیگر دفتر و قلم هم تنهایت گذاشته باشند،وقتی از درون تمام وجودت یخ بزند،وقتی چشم از دنیا ببندی و آرزوی مرگ بکنی،وقتی احساس کنی تنهاترین هستی،چشمهایت...
  • دلم تورو میخواد... چهارشنبه 4 فروردین‌ماه سال 1389 02:32
    دلم کسی را می خواهد که دوستم داشته باشد ... شانه هایش را برای گریستن و سینه اش را برای نهاندن سرم و چشمانش را برای خالی نمودن غم هایم می خواهم دلم کسی را می خواهد که مرا با هر آنچه هستم دوست بدارد . با تمام خوبی ها و بدیهایم با تمام مهربانی ها و نامهربانی هایم دلم کسی را می خواهد که آفتاب مهر را به قلب خسته ام هدیه...
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 4 فروردین‌ماه سال 1389 01:19
    از کسایی که وبلاگ من دیدن خواهش میکنم نظر بدن که من در چه زمینه ای بنویسم.
  • معرفی چهارشنبه 4 فروردین‌ماه سال 1389 01:16
    سلام من نیلوفرم متولد 1366 در حال حاضر درسم یک سال تموم شده (مهندسی کامپیوتر خوندم) و حالا که ایام عیده و بیکارم و حوصلم سر رفته تصمیم دارم برای خودم وبلاگ درست کنم. راستی دوستان عیدتون مبارک